دسته : -پژوهش
فرمت فایل : word
حجم فایل : 13 KB
تعداد صفحات : 18
بازدیدها : 231
برچسبها : دانلود مقاله
مبلغ : 2000 تومان
خرید این فایلمقاله کارآفرینی در ایران
چکیده:
بطور ساده کارآفرین به شخص حقیقی یا حقوقی ای گفته می شود که توانایی تحمل ریسک - اغلب مالی - را دارد و میتواند یک ایده اولیه را به یک فعالیت اقتصادی تبدیل کند. همه ما می توانیم یک کارآفرین باشیم، چه کارمند، چه کشاورز و ... در هر پست و مقامی که باشیم در راه انجام فعالیت های خود می توانیم کارآفرین بوده و ایده های خود برای بهبود انجام کارها را به واقعیت تبدیل کنیم.
یک کشاورز می تواند با راه اندازی روشهای جدید کاشت، آبیاری، نگهداری و ... کمیت یا کیفیت محصولات خود را بالا ببرد. یک کارمند می تواند برای انجام فعالیت های روزانه و البته در چهارچوب اختیارات خود روشهای جدیدی را اختیار کند تا انجام کارها برای خود و ارباب رجوع سریعتر و با کیفیت بالاتری صورت پذیرد. یک مهندس یا شرکت می تواند با قبول هزینه های تولید آزمایشگاهی، نمونه ای از یک محصول را تولید کرده و در صورت مفید بودن آنرا تولید انبوه نماید و به جامعه خود خدمت کند. یک مربی تیم فوتبال می تواند با اتخاذ روشهای مدیریتی و arrange یک تیم به موفقیت های بسیار دست پیدا کند.
...
دکتر رضوی رئیس دانشکده کارآفرینی صراحتاْ می گوید: «هدف ما این است که دانشجو متناسب نیازهای جامعه پرورده بشود». وی با ابراز تأسف از اینكه خیلی از دانشگاه های کشور برای خارجی ها نیرو تربیت می کنند اضافه می کند که «بسیاری از مدیران آموزش عالی اضلاْ فکر نمی کنند که برای کی تربیت می کنند؟!»
با این وجود هر چه قدر هم که مسئولین دانشکده علاقه مند به ارتباط با صنعت باشند، واقعیت این است که این کار در سیستم دانشگاهی ایران و به خصوص در زیرمجموعه دانشگاه تهران بسی دشوار است. نه تنها مشکلات سیاسی و اختلاف دیدگاه ها از نوعی که در فوق بیان شد وجود دارد بلکه اصلاْ سیستم دانشگاهی درست بلد نیست که چگونه باید با صنعت آشتی کند. به عنوان مثال یکی از مسئولین وزارت نیرو عنوان کرد که ما طرف دانشگاه آمدیم برای بحث کارآفرینی ولی از ما استقبال نشد. در جواب این صحبت دکتر یدالهی گفت ما برای وزارت نیرو نامه فرستادیم ولی از ما استقبال نشد! این موضوع تصویر دعوای یک زن و شوهر را در ذهن من القا کرد که سر یک سوء تفاهم دعوایشان شده ولی نمی دانند برای آشتی کردن چگونه باید با هم صحبت کنند!
در این نوشته من دو دیدگاه درباره نقش دانشگاه در مقابل صنعت بیان کردم و خودم هم بیشتر طرفدار دیدگاه دوبم بودم. ولی دیدگاه اول چه فوایدی دارد؟ فایده اش این است که دانشگاه خیلی روتین و بدون هیچ مشکلی در هویت و فلسفه به کار خود ادامه می دهد. اما دانشکده کارآفرینی هم اکنون با این چالش بزرگ مواجه است که آیا باید به پژوهش و مطالعه و پیشرفت علم کارآفرینی بپردازیم یا باید کارآفرین تربیت کنیم؟ دانشگاه به طور سنتی اولی را بلد است (تا حدی!) ولی اکثر ذی نفعان دانشکده کارآفرینی دوّمی را از آن می خواهند. این طور که من متوجه شده ام مسئولین دانشکده هر دو را می خواهند ولی هنوز دقیقاْ نمی دانند چطوری؟ تازه مسئولین دانشکده کارآفرینی اهداف بزرگتری در زمینه دانشگاه کارآفرین نیز در ذهن دارند و نه تنها دانشجویان خود بلکه دانشجویان سایر دانشکده ها را هم می خواهند کارآفرین کنند. با وجود محدودیت هایی که در سیستم پذیرش دانشجو وجود دارد بهترین مدل برای داشتن خدا و خرما در کنار هم چیست؟
خرید و دانلود آنی فایل